اجازه بدید اول خدمتتون بگم که راجع به چی داریم صحبت میکنیم. گردشگری پزشکی چیزی نیست که دیروز و امروز اختراع شده باشه! از قدیم الایام مردم فرسنگها از خونه و زندگیشون دور میشدن برای اینکه فلان حکیم رو که آوازه اش پیچیده بود ببینن و شفا پیدا کنن و یا مثلا خودشون رو به فلان حوضچه یا استخر آب گرم یا نمکی برسونن، که شنیده بودن همه امراض پوستی و تنفسی رو برطرف میکنه. اینها همه جزو همون سفرهای پزشکی بودن. اما رسماً قضیه از اونجایی استارت خورد که آقای اوباما گیر داد به بیمه ها که حتماً باید همه آمریکاییها را بیمه کنید. تا یه جایی هم موفق شدند. حتماً اصطلاح Obama care را شنیدید. یک بیمه همگانی برای کل آمریکاییهاست. اما بیمه ها که خیلی هم گردنشون کلفته، زیر بار تقبل قیمتهای نجومی عمل های جراحی سنگین نرفتن و راضی به اینهمه مخارج از جیب خودشان نشدن. خلاصه از کاخ سفید اصرار و از بیمه ها انکار! این وسط یک آدم باهوشی پیدا شد به نام خانم رنه ماری استفانو! ایشون کی بود؟ معاون وزیر بهداشت دوره دوم ریاست جمهوری آقای اوباما! خانم ماری یه نگاه اینور کردن، یه نگاه اونور کردن و دیدن عه! چه جالب! تو کشورهای دور و اطرافشون مثل کاستاریکا، مکزیک، کلمبیا ، گواتمالا و …کلی پزشک و جراح حسابی وجود دارن که از قضا همه تحصیلات و مدارکشون از دانشگاه های تاپ آمریکا بوده و بهترین جراحی ها را تو کشوراشون انجام میدن. ولیکن با قیمتی کمتر از 50% قیمت همون جراحی در آمریکا! با خودش گفت اگر اینجوریه، ما چرا برای کاهش هزینه های درمانی خودمون، مریض ها را نفرستیم به این کشورا!؟ و اونجا بود که صنعت گردشگری سلامت وارد یک فاز جدید شد و اصلا رفت تو یک لیگ دیگه! این خانم بیمه ها را وادار کرد که هزینه های درمان و جراحی بیماران را که در کشورهای دیگر انجام شده، پرداخت کنن و بیمه ها از خداشون بود به جای پرداخت مثلا 90 هزار دلار برای بای پس قلب، 9- 8 هزار دلار پرداخت کنن! اینجوری هم وزارت بهداشت به هدفش رسیده بود و هم بیمه ها با 80-70 در صد کمتر سر و ته قضیه را هم آورده بودن. خلاصه این خانم انجمن جهانی گردشگری سلامت (MTA) را که قبلا تاسیس شده بود و حالا خودشم شده بود خانم رئیس انجمن، بال و پر داد و حسابی پر رنگش کرد. این صنعت به سرعت به شیوه مدرن امروزی توسعه پیدا کرد و در کشورهایی که زودتر درکش کردن و راه پول درآوردن رو بلد بودن، کم کم تبدیل شد به منبع عظیم درآمد که به درآمد های نفتی ما میگفت زکی! ولی… ولی… هر چقدر که ما در مقوله شناخت صنایع جدید و تبلیغات و بازاریابی و این حرفها عقب باشیم، پزشکانی داشتیم که آوازه شون تا خود آمریکا رفته بود. این بود که تا بیاییم بفهمیم چه خبره، دیدیم بعله! از همه جای دنیا بخصوص کشورهای همسایه، میزبان بیمارانی هستیم که برای انواع و اقسام درمانها به سمت ایران سرازیر شدن! ولی حیف و صد حیف که طبق معمول دلال و راننده و مترجم و دفتر و دستک، در این مورد هم از حاکمیت و شرکتهای مجوزدار و قانونی کلی جلوتر بودن و بدون هیچ ضابطه و قانونی به مدل دلالی کار رو جلو بردن و همین نبود نظارت و رها شدن بازار گردشگری سلامت در ایران، علی رغم همه شایستگی های ما، روز به روز متقاضی و مریض ما رو بیشتر که نکرد، کمترم کرد!! البته افت نرخ ورود بیماران بین الملل به ایران دلایل زیادی داره، از جمله شرایط سیاسی و اجتماعی، عدم ثبات نرخ ارز و غیره … که جای بحثش اینجا نیست. حالا ببینیم چی میشه که اصلا یه نفر شهر و دیارشو ترک میکنه و تصمیم میگیره بره یه کشور دیگه برای درمان! معمولا به دلایل زیر این اتفاق میفته: 1- قیمت پایینتر خدمات درمانی در کشور مقصد 2- کیفیت بالاتر درمان در کشور مقصد 3- زمان انتظار کمتر در کشور مقصد 4- قانونی بودن پروسیجر مورد نظر بیمار در کشور مقصد 5-حرمت عقاید و قید و بندها و معذوریتهای دینی و سنتی بیمار در کشور مقصد حالا جالب اینجاست که بهتون بگم ما از نظر برخورداری از پنچ ویژگی بالا بی نظیریم و تمام اون مولفه ها را داریم. ولی حیف که با بی تدبیری و سوء مدیریت و ناآگاهی و تنگ نظری، ایران رو از یک مقصد جذاب و فوق العاده تبدیلش کردیم به یک کشور پر حاشیه و پر حرف و حدیث! که باز جای بحثش اینجا نیست. حالا ببینیم با تمام این داستان هایی که داریم، آمار، راجع به گردشگری سلامت و نرخ رشدش و جایگاه فعلی ما در دنیا چی میگه. ببینیم کدوم کشورا از همه بهترن و از قبل این صنعت دوست داشتنی و جذاب چقدر درآمد دارن و همینطور چند تا فکت راجع به آمار و درآمد های خودمون ببینیم: طبق نمودار زیر میتونید گردش مالی فعلی و چشم انداز 10 ساله توریسم سلامت را ببینید. با نرخ رشد سالانه 20.3% که برای این صنعت پیش بینی شده، شاهد گردش مالی 475.8 میلیارد دلاری در سال 2032 خواهیم بود. بعله! داریم راجع به یه همچین غول درآمدی صحبت می کنیم. اینجا هم میتونید کشورای برتر در جذب بیماران بین الملل را ببینید و در نمودار بعدی جایگاه ایران که خوب طبق معمول چنگی به دل نمی زنه! حالا بیاید با هم ببینیم به لحاظ تعداد بیماران و درآمد حاصله ما کجای کاریم؟ واقعیت اینه که چون سازوکار و ساماندهی و ثبت و ضبط درست درمونی سر این قضیه نداریم، در نتیجه آمار دقیق هم موجود نیست. ولی بر اساس اونچه که وزارت بهداشت میگه ما در سال اخیر میزبان حدود 1.200.000 نفر گردشگری سلامت بودیم که حدود یک میلیارد دلار ارز آوری داشته. شما این عدد رو مقایسه کنید با گردش مالی صنعت مدیکال توریسم دنیا در سال ۲۰۲۲ به مبلغ 78.5 میلیارد دلار و خودتون قضاوت کنید که با این پتانسیل و استعداد عجیب مجموعه علوم پزشکی ما، چقدر سهممون ناچیز و اندک هست! همه میدونیم که در هر بیمارستانی رو تو امریکا و اروپا بزنید، حداقل ۱۰ تا جراح و متخصص ایرانی به استقبالمون میان! واقعیت اینه که این اواخر، مقالات و گزارشهای خوبی هم از سیستم و جایگاه ممتاز پزشکی ایران در روزنامه ها و مدیای معتبر دنیا منتشر شده. استعداد و قابلیت پزشک ایرانی همه جای دنیا شناخته شده ست و اخبار زیادی از موفقیت های پزشکی ایران در زمینه های مختلف مثل پیوند اعضا و انواع جراحی های عمومی و های تک به بیرون مخابره میشه. پس چرا ما نتونستیم تو این مقوله، سری تو سرا دربیاریم و یک درامد غیر نفتی عالی رو نصیب ایران کنیم؟ دلایلش ایناست: ۱- تنشهای های سیاسی و اجتماعی که بازتاب خوبی تو دنیا نداره و به امنیت و قابل اعتماد بودن ایران در دید و ذهن بیماران بین الملل خدشه وارد می کند! ۲- دعوای بین متولیان گردشگری پزشکی اون بالا، که باعث دعوای بیمارستانها و شرکتها، این پایین شده. ۳- عدم نظارت وزارت بهداشت به بیمارستانها و قیمتهای سرسام اور که تنها مزیت رقابتی که بی رودربایستی قیمت مناسب هست رو از ما گرفته. 4- حاکمیت بی چون و چرای دلالان و دلالی بر این صنعت که هیچ اراده ای برای اصلاحش نیست. واقعیت اینه که دلال سیستم پذیر نیست و جز به اینکه فعلا از این یه مریض چقدر بگیرم و چیکار کنم فکر نمیکنه و آینده و منافع جمعی اصلا براش مهم نیست.
ما کجای کاریم؟
✍️مریم محمدپور
اجازه بدید اول خدمتتون بگم که راجع به چی داریم صحبت میکنیم. گردشگری پزشکی چیزی نیست که دیروز و امروز اختراع شده باشه! از قدیم الایام مردم فرسنگها از خونه و زندگیشون دور میشدن برای اینکه فلان حکیم رو که آوازه اش پیچیده بود ببینن و شفا پیدا کنن و یا مثلا خودشون رو به فلان حوضچه یا استخر آب گرم یا نمکی برسونن، که شنیده بودن همه امراض پوستی و تنفسی رو برطرف میکنه. اینها همه جزو همون سفرهای پزشکی بودن. اما رسماً قضیه از اونجایی استارت خورد که آقای اوباما گیر داد به بیمه ها که حتماً باید همه آمریکاییها را بیمه کنید. تا یه جایی هم موفق شدند. حتماً اصطلاح Obama care را شنیدید. یک بیمه همگانی برای کل آمریکاییهاست. اما بیمه ها که خیلی هم گردنشون کلفته، زیر بار تقبل قیمتهای نجومی عمل های جراحی سنگین نرفتن و راضی به اینهمه مخارج از جیب خودشان نشدن. خلاصه از کاخ سفید اصرار و از بیمه ها انکار! این وسط یک آدم باهوشی پیدا شد به نام خانم رنه ماری استفانو! ایشون کی بود؟ معاون وزیر بهداشت دوره دوم ریاست جمهوری آقای اوباما! خانم ماری یه نگاه اینور کردن، یه نگاه اونور کردن و دیدن عه! چه جالب! تو کشورهای دور و اطرافشون مثل کاستاریکا، مکزیک، کلمبیا ، گواتمالا و …کلی پزشک و جراح حسابی وجود دارن که از قضا همه تحصیلات و مدارکشون از دانشگاه های تاپ آمریکا بوده و بهترین جراحی ها را تو کشوراشون انجام میدن. ولیکن با قیمتی کمتر از 50% قیمت همون جراحی در آمریکا! با خودش گفت اگر اینجوریه، ما چرا برای کاهش هزینه های درمانی خودمون، مریض ها را نفرستیم به این کشورا!؟ و اونجا بود که صنعت گردشگری سلامت وارد یک فاز جدید شد و اصلا رفت تو یک لیگ دیگه! این خانم بیمه ها را وادار کرد که هزینه های درمان و جراحی بیماران را که در کشورهای دیگر انجام شده، پرداخت کنن و بیمه ها از خداشون بود به جای پرداخت مثلا 90 هزار دلار برای بای پس قلب، 9- 8 هزار دلار پرداخت کنن! اینجوری هم وزارت بهداشت به هدفش رسیده بود و هم بیمه ها با 80-70 در صد کمتر سر و ته قضیه را هم آورده بودن. خلاصه این خانم انجمن جهانی گردشگری سلامت (MTA) را که قبلا تاسیس شده بود و حالا خودشم شده بود خانم رئیس انجمن، بال و پر داد و حسابی پر رنگش کرد. این صنعت به سرعت به شیوه مدرن امروزی توسعه پیدا کرد و در کشورهایی که زودتر درکش کردن و راه پول درآوردن رو بلد بودن، کم کم تبدیل شد به منبع عظیم درآمد که به درآمد های نفتی ما میگفت زکی! ولی… ولی… هر چقدر که ما در مقوله شناخت صنایع جدید و تبلیغات و بازاریابی و این حرفها عقب باشیم، پزشکانی داشتیم که آوازه شون تا خود آمریکا رفته بود. این بود که تا بیاییم بفهمیم چه خبره، دیدیم بعله! از همه جای دنیا بخصوص کشورهای همسایه، میزبان بیمارانی هستیم که برای انواع و اقسام درمانها به سمت ایران سرازیر شدن! ولی حیف و صد حیف که طبق معمول دلال و راننده و مترجم و دفتر و دستک، در این مورد هم از حاکمیت و شرکتهای مجوزدار و قانونی کلی جلوتر بودن و بدون هیچ ضابطه و قانونی به مدل دلالی کار رو جلو بردن و همین نبود نظارت و رها شدن بازار گردشگری سلامت در ایران، علی رغم همه شایستگی های ما، روز به روز متقاضی و مریض ما رو بیشتر که نکرد، کمترم کرد!! البته افت نرخ ورود بیماران بین الملل به ایران دلایل زیادی داره، از جمله شرایط سیاسی و اجتماعی، عدم ثبات نرخ ارز و غیره … که جای بحثش اینجا نیست. حالا ببینیم چی میشه که اصلا یه نفر شهر و دیارشو ترک میکنه و تصمیم میگیره بره یه کشور دیگه برای درمان! معمولا به دلایل زیر این اتفاق میفته: 1- قیمت پایینتر خدمات درمانی در کشور مقصد 2- کیفیت بالاتر درمان در کشور مقصد 3- زمان انتظار کمتر در کشور مقصد 4- قانونی بودن پروسیجر مورد نظر بیمار در کشور مقصد 5-حرمت عقاید و قید و بندها و معذوریتهای دینی و سنتی بیمار در کشور مقصد حالا جالب اینجاست که بهتون بگم ما از نظر برخورداری از پنچ ویژگی بالا بی نظیریم و تمام اون مولفه ها را داریم. ولی حیف که با بی تدبیری و سوء مدیریت و ناآگاهی و تنگ نظری، ایران رو از یک مقصد جذاب و فوق العاده تبدیلش کردیم به یک کشور پر حاشیه و پر حرف و حدیث! که باز جای بحثش اینجا نیست. حالا ببینیم با تمام این داستان هایی که داریم، آمار، راجع به گردشگری سلامت و نرخ رشدش و جایگاه فعلی ما در دنیا چی میگه. ببینیم کدوم کشورا از همه بهترن و از قبل این صنعت دوست داشتنی و جذاب چقدر درآمد دارن و همینطور چند تا فکت راجع به آمار و درآمد های خودمون ببینیم: طبق نمودار زیر میتونید گردش مالی فعلی و چشم انداز 10 ساله توریسم سلامت را ببینید. با نرخ رشد سالانه 20.3% که برای این صنعت پیش بینی شده، شاهد گردش مالی 475.8 میلیارد دلاری در سال 2032 خواهیم بود. بعله! داریم راجع به یه همچین غول درآمدی صحبت می کنیم. اینجا هم میتونید کشورای برتر در جذب بیماران بین الملل را ببینید و در نمودار بعدی جایگاه ایران که خوب طبق معمول چنگی به دل نمی زنه! حالا بیاید با هم ببینیم به لحاظ تعداد بیماران و درآمد حاصله ما کجای کاریم؟ واقعیت اینه که چون سازوکار و ساماندهی و ثبت و ضبط درست درمونی سر این قضیه نداریم، در نتیجه آمار دقیق هم موجود نیست. ولی بر اساس اونچه که وزارت بهداشت میگه ما در سال اخیر میزبان حدود 1.200.000 نفر گردشگری سلامت بودیم که حدود یک میلیارد دلار ارز آوری داشته. شما این عدد رو مقایسه کنید با گردش مالی صنعت مدیکال توریسم دنیا در سال ۲۰۲۲ به مبلغ 78.5 میلیارد دلار و خودتون قضاوت کنید که با این پتانسیل و استعداد عجیب مجموعه علوم پزشکی ما، چقدر سهممون ناچیز و اندک هست! همه میدونیم که در هر بیمارستانی رو تو امریکا و اروپا بزنید، حداقل ۱۰ تا جراح و متخصص ایرانی به استقبالمون میان! واقعیت اینه که این اواخر، مقالات و گزارشهای خوبی هم از سیستم و جایگاه ممتاز پزشکی ایران در روزنامه ها و مدیای معتبر دنیا منتشر شده. استعداد و قابلیت پزشک ایرانی همه جای دنیا شناخته شده ست و اخبار زیادی از موفقیت های پزشکی ایران در زمینه های مختلف مثل پیوند اعضا و انواع جراحی های عمومی و های تک به بیرون مخابره میشه. پس چرا ما نتونستیم تو این مقوله، سری تو سرا دربیاریم و یک درامد غیر نفتی عالی رو نصیب ایران کنیم؟ دلایلش ایناست: ۱- تنشهای های سیاسی و اجتماعی که بازتاب خوبی تو دنیا نداره و به امنیت و قابل اعتماد بودن ایران در دید و ذهن بیماران بین الملل خدشه وارد می کند! ۲- دعوای بین متولیان گردشگری پزشکی اون بالا، که باعث دعوای بیمارستانها و شرکتها، این پایین شده. ۳- عدم نظارت وزارت بهداشت به بیمارستانها و قیمتهای سرسام اور که تنها مزیت رقابتی که بی رودربایستی قیمت مناسب هست رو از ما گرفته. 4- حاکمیت بی چون و چرای دلالان و دلالی بر این صنعت که هیچ اراده ای برای اصلاحش نیست. واقعیت اینه که دلال سیستم پذیر نیست و جز به اینکه فعلا از این یه مریض چقدر بگیرم و چیکار کنم فکر نمیکنه و آینده و منافع جمعی اصلا براش مهم نیست.
ما کجای کاریم؟
✍️مریم محمدپور